Thursday, November 1, 2007

به سنگ فرش خیابان جسارتا تف کن


به سنگ فرش خیابان جسارتا تف کن

به سنگ فرش خیابان چرا؟ به من تف کن

تمام نفرت خود را بپاش روی همه
به سنگ فرش خیابان و روی من تف کن

همیشه حق تو را خورده است حاکم شهر

از این به بعد به دنیا دهن دهن تف کن

تو مرده ای و خودت را به زندگی زده ای
به زندگی پس از مرگ اق بزن تف کن

و خاطرات گذشته سیاه، بد بو،گند
ورق بزن دو سه سرفه ورق بزن تف کن

نفس نکش برو یک جا بمیر توی خودت

به حرف های سیاسی که مطلقا تف کن

بمیر شهوت ذاتی، بمیر موسیقی
به گل نراقی و بوسه به خواب زن تف کن

تمام مردم این شهر جمله معلولند
به فعل آمدن و رفتن و شدن تف کن

سر مرا که بریدند بعد از این شاعر

به تن تتن تتتن تن تتن تتن تف کن

1 comment:

Dr j said...

به گل‌نراقی و بوسه، به خواب زن تف کن