Thursday, November 1, 2007

مردي به طرح قتل خدا فكر ميكند


مردي به طرح قتل خدا فكر ميكند
وقتي به شهر كوچك ما فكر ميكند

يك كودك فقير كنار پياده رو
...
و فكر ميكند كه خدا فكر ميكند؟
شهر مرا گرسنگي آزار ميدهد

و ذهن گيج گيج مرا فكر، ميكند؟↓

كاري براي جامعه دست تفكر

جمعي كه مطلقا به دعا فكر ميكند
شهر من و شما كه پر از معدن طلاست

ذهن من و شما به غذا فكر ميكند
!
خوردند و ميخورند و خواهند خورد باز

آيا كسي به سهم شما فكر ميكند؟
وقتي تو خواب هستي و درهاي خانه باز
الحق كه دزد شهر به جا فكر ميكند

شاعر كه ديد تا غزلش چاره اي نيافت
حالا فقط به پنجره ها فكر ميكند
وقتي غزل تمام شد آن بچه نيز مرد
حالا خدا به قتل شما فكر ميكند

No comments: